-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا به کی آن آهوی وحشی نگردد رام ما ز انتظار او غبار آورد چشم دام ما
2 عمر رفت و روزگار هجر او آخر نشد انتظار صبح محشر می کشد این شام ما
3 در محبت بیش ازین خواری نمی باشد که دل می کند پهلو تهی همچون نگین از نام ما
4 جسم زار ما ز بس بالید از غم های او شد لباس زندگانی تنگ بر اندام ما
5 آسمان از سبحه ی پروین، دمی صد بار بیش استخاره می کند تا می دهد یک کام ما
6 داد ما لب تشنگان را جرعه ای کی می دهد چون حباب از آب دریا پر نگردد جام ما
7 عشق او مشهور عالم کرد ما را چون سلیم شد بلند از گفتگوی قامت او نام ما