تا جان ما گذشت ازین قیل از اسیری لاهیجی غزل 27

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

تا جان ما گذشت ازین قیل و قال‌ها

1 تا جان ما گذشت ازین قیل و قال‌ها دل را به یاد روی تو ذوقست و حال‌ها

2 تا شسته شد ز لوح دلم نقش غیر دوست جان مرا به اوست مدام این وصال‌ها

3 تا کرده‌ام به حسن تو تشبیه ماه و خور دارم ز روی تو همه‌دم انفعال‌ها

4 تا آفتاب روی تو دیدم در اوج حسن دیگر ندید کوکب بختم و بال‌ها

5 اهل گمان که بهره ندارند از یقین دارند در ره تو عجایب خیال‌ها

6 در بزم وصل تو چو دلم شاد و خرمست جانم رهید از غم هجر و ملال‌ها

7 حسنی چنین که دید، اسیری نمی‌توان گفتن بیان شمه آن ماه و سال‌ها

عکس نوشته
کامنت
comment