تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا از جویای تبریزی غزل 678

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم کرد

1 تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم کرد خوی آتشناک او بزم جفا را گرم کرد

2 درد کی آسان تواند جای گیرد در دلی داغ خونها خورده تا در لاله جا را گرم کرد

3 پنجهٔ عصمت نپیچد زور بی زنهار می باده نتواند سر اهل حیا را گرم کرد

4 سر برهنه می برد دایم به سر مهر برین آه - عالم سوز من از بس هوا را گرم کرد

5 دوش جویا از ره انصاف شیخ شهر گفت خودفروشی عاقبت بازار ما را گرم کرد

عکس نوشته
کامنت
comment