- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم کرد خوی آتشناک او بزم جفا را گرم کرد
2 درد کی آسان تواند جای گیرد در دلی داغ خونها خورده تا در لاله جا را گرم کرد
3 پنجهٔ عصمت نپیچد زور بی زنهار می باده نتواند سر اهل حیا را گرم کرد
4 سر برهنه می برد دایم به سر مهر برین آه - عالم سوز من از بس هوا را گرم کرد
5 دوش جویا از ره انصاف شیخ شهر گفت خودفروشی عاقبت بازار ما را گرم کرد