فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

تا دلم در خم آن زلف سیه‌نام از فروغی بسطامی غزل 147

غزل 147 ام از 549 غزلیات

تا دلم در خم آن زلف سیه‌نام افتاد

1 تا دلم در خم آن زلف سیه‌نام افتاد چون غریبی است که در کشمکش شام افتاد

2 سر ناکامی دل باختگان دانستم تا مرا کار بدان دلبر خودکام افتاد

3 چه کنم گر نکنم پیروی باد صبا که میان من و او کار به پیغام افتاد

4 نظر از روشنی شمس و قمر پوشیدم تا نگاهش به من تیره سرانجام افتاد

5 همه از فتنهٔ ایام ز پا افتادند فتنهٔ چشم سیاهش پی ایام افتاد

6 آن که هرگز قدمی از پی ناموس نرفت بر سر کوی خرابات نکونام افتاد

7 این همه باده که مستان سبو کش زده‌اند جرعه‌اش بود که از لعل تو در جام افتاد

8 ریخت تا دام سر زلف تو بر دانهٔ خال می‌خورم حسرت مرغی که در این دام افتاد

9 میگساری که لب و چشم تو بیند، داند که چرا از نظرم شکر و بادام افتاد

10 نامه گر سوخت ز تحریر فروغی نه عجب که ز تفسیر غمت شعله در اقلام افتاد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا دلم در خم آن زلف سیه‌نام افتاد

شاعر شعر تا دلم در خم آن زلف سیه‌نام افتاد چه کسی است ؟

شاعر شعر تا دلم در خم آن زلف سیه‌نام افتاد فروغی بسطامی می باشد.

شعر تا دلم در خم آن زلف سیه‌نام افتاد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر تا دلم در خم آن زلف سیه‌نام افتاد چیست ؟

قالب شعر تا دلم در خم آن زلف سیه‌نام افتاد غزل است

مضمون اصلی شعر تا دلم در خم آن زلف سیه‌نام افتاد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر