تا گشته است پای خم آرامگاه از جویای تبریزی غزل 21

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

تا گشته است پای خم آرامگاه ما

1 تا گشته است پای خم آرامگاه ما گردیده است کوه بدخشان پناه ما

2 سنگین ز گرد کلفت دل بسکه گشته است بر پای ما چو سلسله افتاده آه ما

3 تا آب تربیت نخورد از گداز دل چون داغ لاله قد نکشد سرو آه ما

4 در رنگ همچو رشتهٔ یاقوت غوطه خورد از پهلوی عذار تو مد نگاه ما

5 سنگین دلیست لنگر شمشیر ابروش کس جان بدر نبرد زمژگان سپاه ما

6 از دل متاع درد به تاراج گریه رفت پنهان در اشک همچو حباب ست آه ما

7 از بس به شوق دیدنت از جا درآمده چون شمع بر سر مژه باشد نگاه ما

8 برقع ز رخ فکنده درآ در حریم وصل باشد نقاب روی تو شرم نگاه ما

9 جویا به بزم حیرت او همچو پیک کنگ گویید خبر زحال دل ما نگاه ما

عکس نوشته
کامنت
comment