- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا به مستی نرسد بر لب ساقی لب ما بر نیاید ز خرابات مغان مطلب ما
2 عشق پیری است که ساغر زدهایم از کف او عقل طفلی است که دانا شده در مکتب ما
3 توبه از شرب دمادم نتوانیم نمود که جز این شیوهٔ شیرین نبود مشرب ما
4 ملتی نیست به جز کفر محبت ما را هیچ کیشی نتوان جست به از مطلب ما
5 یا رب ما اثری در تو ندارد ورنه لرزه بر عرش فتاد از اثر یا رب ما
6 کس مبادا به سیهروزی ما در ره عشق که فلک تیره شد از تیرگی کوکب ما
7 دی سحر داد به ما وعدهٔ دیدار ولی ترسم از بخت سیه، روز نگردد شب ما
8 تا نزد عشق به سر خط سعادت ما را خدمت حضرت معشوق نشد منصب ما
9 گر ره وادی مقصود فروغی این است لنگ خواهد شدن اینجا قدم مرکب ما