1 تا در نرسد وعدهٔ هر کار که هست سودت نکند یاری هر یار که هست
2 تقدیر به هر قضاءِ ناچار که هست در خواب کند هر دل بیدار که هست
1 تا هست نشان گفت و گویی با تو تسلیم نباشد سر مویی با تو
2 دل محرم راز کی شود تا داند از دوستی دو کون مویی با تو
1 در محنت اگر چه صبر ایّوبی به چون عشق به روی تست مغلوبی به
2 هرگاه که از حجاب بیرون آیی ناچیز شود وجود محجوبی به
1 خواهی که ببینی دل کارآگه را و از خود به خدا عیان ببینی ره را
2 بر تخت درون نشان به شمشیر زبان شاهنشه لا اله الّا الله را