- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا شنیدم سخن فضل خدا در کپنک مست و مجنون شدهام بی سر و پا در کپنک
2 کپنک پوشی جان وصلت درویشان است بگذر از اطلس و خارا و درآ در کپنک
3 کپنک پوش علی بود که پوشید نمد شاه مردان جهان سرور ما در کپنک
4 (کپنک پوش از آنرو شدم از فضل اله یافتم تا به ابد سر خدا در کپنک)
5 به حقارت منگر هیچ نمد پوشی را که بسی اهل دلانند دلا در کپنک
6 آن که او معجز رمز از کپنک پوش ندید تیغ «الا» بزند گردن «لا» در کپنک
7 سیدا بار دگر از نمد فقر درآ سر اسماء خدا را بنما در کپنک