فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

تا دهان او لبالب شد ز نوش از فروغی بسطامی غزل 292

غزل 292 ام از 549 غزلیات

تا دهان او لبالب شد ز نوش

1 تا دهان او لبالب شد ز نوش غنچه را در پوست خون آمد به جوش

2 بزم او بهتر ز گلگشت بهشت نام او خوش تر ز الهام سروش

3 با غمش تا طاقتی داری بساز در پی‌اش تا ممکنت باشد بکوش

4 صید قید او نمی‌یابد خلاص مست جام او نمی‌آید به هوش

5 با چنان صورت چسان بندم نظر با چنین آتش چسان مانم خموش

6 می‌خرم خار جفایش را به جان می‌کشم بار گرانش را به دوش

7 ما و گل‌زاری که از نیرنگ عشق گل بود خاموش و بلبل در خروش

8 تا پیامش بشنوی از هر لبی پنبهٔ غفلت برون آور ز گوش

9 رهزن آدم شد آن خال سیاه آه از این گندم‌نمای جوفروش

10 دوش در خوابش فروغی دیده‌ایم تا قیامت سرخوشیم از خواب دوش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا دهان او لبالب شد ز نوش

شاعر شعر تا دهان او لبالب شد ز نوش چه کسی است ؟

شاعر شعر تا دهان او لبالب شد ز نوش فروغی بسطامی می باشد.

شعر تا دهان او لبالب شد ز نوش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر تا دهان او لبالب شد ز نوش چیست ؟

قالب شعر تا دهان او لبالب شد ز نوش غزل است

مضمون اصلی شعر تا دهان او لبالب شد ز نوش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر