1 تا بود در دریده اشک امشب مجال خواب نیست خواب آید آن زمان در دیده کورا آب نیست
2 بزم من شبهاست روشن از خیال روی تو خانه درویش را شمعی به از مهتاب نیست
1 چند ز شهوت زنی به پیکر آذر سوزی از این آتش مکرر پیکر
2 هستی روان بگرد حشمت پویان گیری شبها عروس غفلت در بر
1 عمر در منقبت حیدر کرار گذاشت حبذا زندگی من که در این کار گذشت
2 سیف مسلول خداوند که در موقع جنگ بانک تکبیر وی از گنبد دوار گذشت
1 تا به خاک قدمت روی نیاز است مرا کعبه کوی تو خلوتگه راز است مرا
2 حاجیان را حرم کعبه خوش آید لیکن قبله روی تو خوشتر ز حجاز است مرا