- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا از بر من آن صنم گل عذار رفت چون زلف بی قرار وی [از] من قرار رفت
2 مستغرقم به بحر غم اندر فراق تو زان رو کم از دو دیده بت غمگسار رفت
3 دیگر به سرو و گل نکنم التفات هیچ چون سرو نازم از طرف جویبار رفت
4 پایم بماند در گل حسرت چو سرو ناز در بر نیامد او و ز دستم نگار رفت
5 از دست رفت یارم و در دل بماند درد یک گل نچیده در جگرم نوک خار رفت
6 مست شبانه بودم و مخمور روز هجر از باده ی وصال نگارم خمار رفت
7 تا دیده در جهان بگشادم به روی دوست از دیدن رخش دل و دستم ز کار رفت