تا بکفر زلف تو جان مرا از اسیری لاهیجی غزل 193

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد

1 تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد دل ز ایمان برگرفت و در پی زنار شد

2 از شراب عشق جانان جان ما چون گشت مست از خیال زهد و هشیاری دلم بیزار شد

3 از شراب جام عشقم از ازل مست و خراب من ازاین مستی نخواهم تا ابد هشیار شد

4 می نگنجد در جهان جانم ز شادی و نشاط تا غم عشق تو ما را مونس و غمخوار شد

5 تا دلم خو با جفای عشق جانان کرده است در وفای عشق او جان و دلم ایثار شد

6 تاز لذات دو عالم نگذری مردانه وار کی توان کی، از لقای دوست برخوردار شد

7 شد اسیری فارغ و آزاده از دنیا و دین تا ببزم عشق جانان جان ما را بار شد

عکس نوشته
کامنت
comment