بی تکلّف خوشست بوی از جهان ملک خاتون غزل 742

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

بی تکلّف خوشست بوی بهار

1 بی تکلّف خوشست بوی بهار ناله ی بلبلان و بانگ هزار

2 سبزه و جویبار و طرف چمن در صبوحی چه خوش بود با یار

3 روی در روی دوستان کرده وز جفاهای دشمنان به کنار

4 گل رویش به صبح می خواهم از دل و جان به غیر صحبت خار

5 قامتی همچو سرو در بستان دلبری خوش حضور شیرین کار

6 یار ما تند و سرکشست و دلم از جفا گشت از جهان بیزار

7 من بهشت برین نمی خواهم گر نباشد مرا درو دیدار

8 گفته بودم بگو مرا باری حاصل من نبود جز پندار

9 بر خطت سر نهاده ام چو قلم سر دوانم مکن تو چون پرگار

10 در جهانم امید بر در تست ناامیدم مکن ز خود زنهار

عکس نوشته
کامنت
comment