- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر راه نگاه دیدهٔ تر بسته نکوتر
2 ناداری ما به بود از بخل توانگر دست تهی از کیسهٔ سربسته نکوتر
3 افتد به جهان شور ز شیرینی حرفت ای پسته دهن نطق تو بر بسته نکوتر
4 بی دیدن دیدار تو چون دیدهٔ ساغر راه نظر از خون جگر بسته نکوتر
5 جویا مکن از جور فلک شکوه که خان گفت: «نگشودن این حقهٔ سربسته نکوتر»