- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عمو ببین لب خشک و دل پریشان را نما به درد من تشنه فکر درمان را
2 عمو مگر به جهان رسم کوفیان این است که تشنه در لب دریا کشند مهمان را
3 عمو مگر ظلماتست دشت کرب و بلا که بسته بر رخ ما خصم آب حیوان را
4 گرفتم آنکه نباشیم ما حریم رسول نکشته کافری از تشنگی مسلمان را
5 اگر به قیمت جانست آب در این دشت به التماس من تشنه میدهم جان را
6 عمو به جز تو مددکار نیست باب مرا نمودهاند بوی تنگ ملک امکان را
7 اگر چه اهل حرم جمله تشنه آیند ولی صبوری و طاقت کم است طفلان را
8 بگیر مشک و ز راه ثواب آب بیار که ساخته است عطش کار ما یتیمان را
9 چو گشت گلشن آل عبا خزان (صامت) مکن دگر هوس گلشن و گلستان را