- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نشکسته دلی ز هجر کی از دیده خون رود از شیشه تا درست بود باده چون رود
2 از کشتگان به کوی تو شد سیل خون روان مپسند بیش ازین که به کوی تو خون رود
3 هرگه ز زلف سلسله بر طرف رخ نهی بس عقل ذوفنون که به قید جنون رود
4 آن گرمرو به عشق سزد کز کمال شوق پروانه وش به آتش سوزان درون رود
5 ماند به سنگ در اثر آه کوهکن گر خود نشان تیشه اش از بیستون رود
6 طفلان ره نشسته به امید جوی شیر عارف به جست و جوی می لاله گون رود
7 جامی حدیث شوق لبش گفت عاقبت آری چو جام پر شود از سر برون رود