1 دو علم است معلوم نزد بشر یکی علم خیر و دگر علم شر
1 شکست دستی کز خامه بینگار آورد نگارها ز سرکلک زرنگار آورد
2 شکست دستی کاندر پرند روم و طراز هزار سحر مبین هردم آشکار آورد
1 هر حلقه که در آن زلف دوتاست دام دگری بهر دل ماست
2 بیماری ماست زان چشم دژم تنهایی ما زآن زلف دوتاست
1 دل من خواهی ای ترک و ندانی که خطاست از چو من عاشق دلباخته جان باید خواست
2 دل من خواهی و پاداش مرا بوسه دهی هرکه زینسان دل من خواهد بدهم که رواست