دو شاعر بر مایده ای جمع آمدند، از جامی برستان 44

دو شاعر بر مایده ای جمع آمدند، پالوده ای آوردند بغایت گرم یکی از ایشان مر دیگری را گفت: این پالوده گرمتر است...

دو شاعر بر مایده ای جمع آمدند، پالوده ای آوردند بغایت گرم یکی از ایشان مر دیگری را گفت: این پالوده گرمتر است از آن حمیم و غساق که فردا در جهنم خواهی آشامید. دیگری در جواب گفت: یک بیت از اشعار خود بخوان و بر آنجا دم تا هم تو بیاسایی و هم دیگران ,

2 از خنک شعر خویش یک مصراع گر کنی نقش بر در دوزخ

3 از جهنم برد حرارت نار در حمیم آورد برودت یخ

عکس نوشته
کامنت
comment