1 دو مشفق اند ادیب و طبیب بر سر تو نگاه دار بعزت دل ادیب و طبیب
2 ز درد خسته شوی گر بنالد از تو طبیب بجهل بسته شوی گر برنجد از تو ادیب
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 امروز در زمانه دلم شاد و خرم است وین خرمی ز مقدم دستور اعظم است
2 دستور جانپناه که با دولت جوان از بدو فطرتش خرد پیر همدم است
1 آن پریچهره که صد عاشق زارش باشد همچو من بسته بهر موی هزارش باشد
2 آتشی در دل من قهر تو افروخت چنانک شعله صاعقه برقی ز شرارش باشد
1 مدتی گردون ز غیرت داشت سرگردان مرا زانک در دانش مزید یافت بر اقران مرا
2 منت ایزد را که باز از ظلمت حرمان چو خضر رهنما شد بخت سوی چشمه حیوان مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **