1 دو قرص نان اگر از گندم است اگر از جو دو تای جامه اگر کهنه است اگر از نو
2 بچار گوشه ایوان خود بخاطر جمع که کس نگوید از اینجای خیز و آنجا رو
3 هزار بار نکو تر بنزد ابن یمین ز فر مملکت کیقباد و کیخسرو
1 حبذا این قصر جانپرور که تا گشت آشکار کرد پنهان رخ ز شرم او بهشت کردگار
2 از لطافت هست تا حدی که جفتش در جهان کس نبیند غیر ازین فیروزه طاق زرنگار
1 بعزم سفر شاه جمشید فر بر افراخت رایت بخورشید بر
2 بهر سو که روی آورد رایتش قوی پشت باد او بفتح و ظفر
1 شاد باش ای دل که بختت پیشوایی میکند سوی نویین جهانت رهنمایی میکند
2 خسرو خسرو نشان تالش که از بهر خدای اهل دانش را به مردی کدخدایی میکند