دو شینه دل از دوری دلبر از صامت بروجردی غزل 35

صامت بروجردی

آثار صامت بروجردی

صامت بروجردی

دو شینه دل از دوری دلبر گله می‌کرد

1 دو شینه دل از دوری دلبر گله می‌کرد تنگ از طمع وصل بخود حوصله می‌کرد

2 از آمد و شد گشت چنان قاصد آهم کز ضعف تو گویی طلب راحله می‌کرد

3 هر دم بسر کوی تو از بیم رقیبان چون چله نشین ورد زبان به سلمه می‌کرد

4 گر سخت نبد جان ز چه از رفتن جانان اندر قفس تن قدمی فاصل می‌کرد

5 می‌دید مرا پای دل از گریه به گل باز از زلف چه زنجیر چرا سلسله می‌کرد

6 دیشب که جرس هم نفس ناله ما بود از زمزمه خون در جگر قافله می‌کرد

7 نو شیفته همره ما بود که امشب تا آخر منزل سخن از ممشبه می‌کرد

8 هر لحظه کنم روی به یک سوی چه می‌بود گر عشق مرا عازم یک مرحله می‌کرد

9 در عشق چو (صامت) نبرد صرفه بجز غم ای کاش که این آرزو از سریله می‌کرد

عکس نوشته
کامنت
comment