ترکم زمی مغانه سرمست از همام تبریزی غزل 13

همام تبریزی

آثار همام تبریزی

همام تبریزی

ترکم زمی مغانه سرمست

1 ترکم زمی مغانه سرمست می‌آمد و عقل رفته از دست

2 مخمور ز باده چشم جادو شوریده ز باد زلف چون شست

3 در باره سوار بود چون دید رخسار مرا ز زین فروجست

4 دستم به لب چو لعل بوسید و اندر قدمم چو خاک شد پست

5 برداشت ز خاک رخ پس آنگه بنشاند مرا و خویش ننشست

6 یک شیشه شراب داشت با خود زان باده که جرعه‌ای کند مست

7 پر کرد و یکی قدح به من داد واخوردم و دل ز غصه وارست

8 چون مست شدم ز باده گفتم ای ترک کنون که توبه بشکست

9 درده می ارغوان و گر نیست دستار من از در گرو هست

10 ترکم چو شنید همچو جوزا در خدمت من نطاق دربست

11 میداد شراب ناب و نقلم از پسته خویش داد پیوست

عکس نوشته
کامنت
comment