1 ترکم چو کمان ابروان کرد به زه تیر مژه انداخت از آن بر که و مه
2 چون دید که موی خواهد آن ترک شکافت هندو بچه زلف تو پوشید زره
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ز جانان مهر و از ما جانفشانیست جواب مهربانان مهربانیست
2 همی گوید لبش کاینک من و تو گرت سودای آب زندگانیست
1 بیا دمی بنشین تا دلم بیاساید که آن شمایل خوب انجمن بیاراید
2 بخند اگر چه ز خندیدنت همیدانم که آفتاب به روزم ستاره بنماید
1 ما به دست یار دادیم اختیار خویش را حاصلی زین به ندانستیم کار خویش را
2 بر امید آن که روزی کار ما گیرد قرار سالها کردیم ضایع روزگار خویش را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **