- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار عشق داغ نومیدی است زیب گوشهٔ دستار عشق
2 بس کساد افتاده است این جا قماش خودنما نیست سودا غیر ترک خویش در بازار عشق
3 سوختن کشتن به آب انداختن بر هم زدن از ازل این است تا روز قیامت کار عشق
4 حشر از پا افتد و معزول گردد نفخ صور گر نوازد مطرب تقدیر موسیقار عشق
5 در علاج درد مجنون ای حکیم اجزا مکوب بی شراب وصل صحت کی شود بیمار عشق؟
6 رقص دارد بر دم شمشیر خون کشتگان کی سر منصور زحمت می کشد بر دار عشق؟
7 از تمنای تجلی نی مرادش خلق بود بلکه اثبات حقیقت بود در تکرار عشق
8 راز خود خود فاش می سازد سعیدا [مشک عشق] ورنه کی باشد کسی را طاقت اظهار عشق؟