- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 توکز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظر باشی چه خواهد شد سرت گردم، شب ما را سحر باشی؟
2 دو عالم از فروغ روی او، یک چشم بینا شد نبینی روی هجران را، اگر صاحب نظر باشی
3 سروش مقدم جانان رسید، از بال پروازت مرا ای هدهد جان زنده کردی، خوش خبر باش
4 برآ از خود، فضای بیخودی را هم تماشا کن چرا چون برق، درقید حیات مختصر باشی؟
5 سَرِ پایی بزن مستانه، سامان دو عالم را چرا از فکر صندل، در خمار دردسر باشی؟
6 پریشانی بود موج خطر، پرشور دریا را کنی گردآوری گر قطرهٔ خود را، گهر باشی
7 حزین ، افشاندن دامن، ندارد این قدر کاری برای خردهٔ جان، چند لرزان، چون شرر باشی؟