راستگوی مرد، پیامبرکن. ,
2 بجو راستگو مرد، پیغامبر کجا راست آید پیامت بسر
1 سخن بزرگ شود، چون درست باشد و راست کس ار بزرک شد از گفته بزرگ، رواست
2 چه جد، چه هزل، درآید به آزمایش کج هرآن سخن که نه پیوست با معانی راست
1 ای عجب این خلق را هر دم دگرسان حالتی است گاه زیبا، گاه زشت، الحق که انسان آیتی است
2 اندرین کشور تبه گشت آسمانی گوهرم لعل را کی در دل کوه بدخشان قیمتی است
1 دل من خواهی ای ترک و ندانی که خطاست از چو من عاشق دلباخته جان باید خواست
2 دل من خواهی و پاداش مرا بوسه دهی هرکه زینسان دل من خواهد بدهم که رواست