سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا از سعیدا غزل 213

سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا افتد

1 سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا افتد خشوعی نیست چون در دل اجابت از دعا افتد

2 نرفته ذی حیاتی بی شکست خاطر از عالم مسلم کی برآید دانه چون در آسیا افتد؟

3 چه غم در این چمن گر از نوای عیش، بی برگم مباد هیچ کس در کشور دل بینوا افتد

4 اگرچه شام، جنت لیک اهلش طرفه نااهلند همان بهتر حسینی وار کس در کربلا افتد

5 اگر در صحبت بیگانگان بیگانه آید کس چه غم اما مبادا هیچ کس یارب به چشم آشنا ناآشنا افتد

6 سعیدا هوش دردم باش تا باشی که از غفلت شود عاصی اگر از دست موسی چون عصا افتد

عکس نوشته
کامنت
comment