- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر خط تعلیم شد، شیوه استاد را کلک کهن مشق من، تیشهٔ فرهاد را
2 هر سر موی من است، اینکه به میدان عشق سینه به نشتر دهد، دشنه فولاد را
3 بر رخ گلرنگ تو، منت پیمانه نیست غازه چه حاجت بود، حسن خداداد را؟
4 در چمن دلبری رشک بر و دوش تو داده به آشفتگی، طرهٔ شمشاد را
5 ناله به خونم تپید، دیده به حالم گریست تا تو گشادی کمین، غمزهٔ صیاد را
6 حسن تو حیرت فزا، ناز تو پیمان گسل از چه تسلی کنم، خاطر ناشاد را
7 داد دهی بر طرف، رخصت فریاد نه آه چه سازد کسی این همه بیداد را؟!
8 کرد مسخر تو را، دقت افکار من رشته چه سان زد گره، بال پریزاد را؟
9 باز به آن کو رسد، مشت غبارم حزین هست به هم الفتی، خاک من و باد را