توسنت را رکاب ماه نو است از جامی غزل 43

توسنت را رکاب ماه نو است

1 توسنت را رکاب ماه نو است در رکاب تو مه پیاده رو است

2 از عنان تو باز می ماند مسرع وهم اگرچه تیزدو است

3 طاق گردون که پیشتر بستند بهر ایوان حشمت تو خو است

4 آنچه دارم ز لاله زار رخت بر دلم داغهای نو به نو است

5 تیغ بر خط سبز خویش مکش کشت نوخیز ایمن از درو است

6 تا نمودی دو لب به میخانه دلق و تسبیح زاهدان گرو است

7 جرم من گر ز حد گذشت چه باک لطف عام تو چون شفیع شو است

8 داد می خواهم از تو گرچه ز ناز گوشت آواز داد ناشنواست

9 گر بکاهد تمام خرمن عمر از تو بر جامی آن به نیم جو است

عکس نوشته
کامنت
comment