- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرفت خط رخ زیبای گل عذار مرا فغان که دهر، خزان کرد نوبهار مرا
2 کشیدسرمه به چشم و فشاند طره به رو بدین بهانه سیه کرد روزگار مرا
3 فرشته بندگیش را به اختیار کند پری رخی که ز کف برده اختیار مرا
4 ربود هوش مرا چشم او به سرمستی که چشم بد نرسد مست هوشیار مرا
5 چگونه کار من از کار نگذرد شب هجر که طرهاش به خود انداخت کار و بار مرا
6 نداده است کسی روز بیکسی جز غم تسلی دل بی صبر و بیقرار مرا
7 گرفتهام به درستی شکنج زلف بتی اگر سپهر نخواهد شکست کار مرا
8 عزیز هر دو جهان باشی از محبت دوست که خواری تو فزون ساخت اعتبار مرا
9 فروغی آن که به من توبه میدهد از عشق خدا کند که ببیند جمال یار مرا