-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امشب که چشم مست تو در مهد خواب بود مهد زمین ز گریهٔ من غرق آب بود
2 دیوانهای که غاشیه داری به کس نداد تا پای شهسوار بلا در رکاب بود
3 دی کامد آفتاب و خریدار شد تو را با مشتری مقابلهٔ آفتاب بود
4 در نامهٔ عمل ملک از آدمی کشان گر مینوشت جرم تو را بی حساب بود
5 از جنبش نسیم زد آتش به خرمنم آن روی آتشین که به زیر نقاب بود
6 تنها گذشت و یکقدم از پی نرفتمش پایم ز بس که در وحل اضطراب بود
7 بر خاک محتشم به تواضع گذر که او روزی بر آستان تو عالیجناب بود