امشب که دل در آتش آن گلعذار از حزین لاهیجی غزل 435

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

امشب که دل در آتش آن گلعذار بود

1 امشب که دل در آتش آن گلعذار بود هر موی بر تنم رگ ابر بهار بود

2 غافل نمود چهره و دیدار، رو نداد چشمی که داشتم به ره انتظار بود

3 محرومی وصال همین در فراق نیست تا یار بود دیده به حیرت دچار بود

4 امروز طبع در پی فکر بلند نیست شهباز ما همیشه همایون شکار بود

5 آن شاخ گل ز حال که پرسد درین چمن؟ چون من هزار عاشق بی اعتبار بود

6 ای گریه گرد غم ننشاندی چه فایده؟ بسیار خاطرم به تو امّیدوار بود

7 نبود به غیر سینهٔ خونین دلان حزین دشتی که لاله اش جگر داغدار بود

عکس نوشته
کامنت
comment