1 امشب گل شکفتگی ما دو رنگ بود نقل شراب، پسته ی خندان تنگ بود
2 ساقی ز چهره آینه بر روی بزم داشت مطرب ز پنجه، شانه کش زلف چنگ بود
3 گل از حجاب لاله رخان حال غنچه داشت شکر ز خنده ی لب خوبان به تنگ بود
4 می کرد مدعی به من اظهار دوستی امشب ستاره پنبه ی داغ پلنگ بود
5 هر موج کز محیط پرآشوب روزگار برخاست، چون ملاحظه کردم نهنگ بود
6 ننمود مرگ هیچ کس از بیم جان مرا اوقات عمر من همه چون روز جنگ بود
7 گردد دلم شکسته ز تندی بوی گل آن روزگار رفت که این شیشه سنگ بود
8 چون صورت فرنگ، نگاه تو عام شد رفت آن زمان که عرصه بر احباب تنگ بود
9 موج شراب، صیقل آن تا نشد سلیم چون برگ تاک، آینه ام زیر زنگ بود