امشب که ز بختم به سوی بزم از سلیم تهرانی غزل 260

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

امشب که ز بختم به سوی بزم تو راه است

1 امشب که ز بختم به سوی بزم تو راه است چون شمع، سراپای تنم وقف نگاه است

2 بی ابروی او بس که شب عید ملولم در دیده هلالم چو پر زاغ سیاه است

3 جز نرمی خویشم ز کسی نیست حمایت آیینه ام و موم مرا پشت و پناه است

4 آنجا که به یک شعله بسوزند جهان را درویش اگر آه کشد، دشمن شاه است

5 حاجت چو سلیمم به گلستان کسی نیست چون شمع مرا شعله گل طرف کلاه است

عکس نوشته
کامنت
comment