1 تن از پی کارِ خویش سرگردان است جان بر سرِ ره منتظر فرمان است
2 رازی که به سوزنیش کاود تن تو دریا دریا در اندرونِ جان است
1 سه کشف است اندرین ره تا بدانی به علمی و خیالی و عیانی
2 بود علم نخستین کشف اسرار اگر با او عمل باشد ترا یار
1 خطبهٔ در نعت و توحید خدای کرده بود انشا بزرگی رهنمای
2 سجع بود آن خطبه رنجی برده بود پیش شیخ کرکان آورده بود
1 گفتم:چه شود چو لطف ذاتی داری کز قرب خودم غرق حیاتی داری
2 عزت، به زبان سلطنت، گفت:برو تاکی ز تو خطی و براتی داری
1 ترا در علم معنی راه دادند بدستت پنجهٔ الله دادند
2 ترا از شیر رحمت پروریدند براه چرخ قدرت آوریدند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به