1 فردا که محققان هر فن طلبند حسن عمل از شیخ و برهمن طلبند
2 از آنچه درودهای، جوی نستانند وز آنچه نکشتهای، به خرمن طلبند
1 با دف و نی، دوش آن مرد عرب وه! چه خوش میگفت، از روی طرب:
2 ایهاالقوم الذی فیالمدرسه کل ما حصلتموها وسوسه
1 ای دل، قدمی به راه حق ننهادی شرمت بادا که سخت دور افتادی
2 صد بار عروس توبه را بستی عقد نایافته کام از او، طلاقش دادی
1 شیرین سخنی که از لبش جان میریخت کفرش ز سر زلف پریشان میریخت
2 گر شیخ به کفر زلف او پی بردی خاک سیهی بر سر ایمان میریخت