امروز هیچ از مسعود سعد سلمان دیوان اشعار 5

مسعود سعد سلمان

آثار مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

امروز هیچ خلق چو من نیست

1 امروز هیچ خلق چو من نیست جز رنج ازین نحیف بدن نیست

2 لرزان تر و ضعیف‌تر از من در باغ، شاخ و برگ و سمن نیست

3 انگشتری است پشتم گویی اشکم جز از عقیق یمن نیست

4 از نظم و نثر عاجز گشتم گویی مرا زبان و دهن نیست

5 از تاب درد سوزش دل هست وز بار ضعف قوت تن نیست

6 وین هست و آرزوی دل من جز مجلس عمید حسن نیست

7 صدری که جز به صدر بزرگیش اقبال را مقام و وطن نیست

8 چون طبع و خلق او گل و سوسن در هیچ باغ و هیچ چمن نیست

9 لؤلؤ و در چو خط و چو لفظش والله که در قطیف و عدن نیست

10 اصل سخن شده‌ست کمالش و اندر کمالش ایچ سخن نیست

11 مداح بس فراوان دارد لیکن از آن یکیش چو من نیست

عکس نوشته
کامنت
comment