- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا سر زلف تو شوریده و سرکش باشد کارمن چون سر زلف تو مشوش باشد
2 عشقت آن خواست که در راه تو تا جان دارم بار عشق تو بر این جان بلاکش باشد
3 تا کمان تو بود ابرو و تیرت مژگان دلم از تیر غم آکنده چو ترکش باشد
4 تا بود نقش خیال رخ تو در چشمم رویم از اشک چو بیجاده منقش باشد
5 به دو چشم تو که در ماه نظاره نکنم تا نظر گاه من آن عارض مهوش باشد
6 صبر فرموده مرا وصل تو در آتش هجر چون صبوری کند آنکس که در آتش باشد
7 یک شب ای دوست رضا ده به خوشی دل من خود چه باشد که شبی از تو دلم خوش باشد