- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا کوی تو بیرهبری و راهبری چند رفتم ز پی ناله خونین جگری چند
2 یک دوزخ و نیک و بد ازو در حذر ای وای ریزد اگر از شعله آهم شرری چند
3 از خیل اسیران کهن نیستم اما روزی زدهام در قفسی بال و پری چند
4 شد وصل بتان قسمتم از ترک دل و دین دادم خزفی چند و خریدم گهری چند
5 بگذار بنظاره گل از روی تو چینم رحم آر بمحرومی حسرتنگری چند
6 آن زلف پر از حلقه بر آن طرف بناگوش شامیست که در دل بود او را سحری چند
7 مشتاق من و راهنوردان ره عشق چون ریگ روانیم پریشان سفری چند