به یمن همت عشقت ز قید دل از جویای تبریزی غزل 828

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

به یمن همت عشقت ز قید دل رستم

1 به یمن همت عشقت ز قید دل رستم بتی که قبلهٔ آمال بود بشکستم

2 دلمم ز لذت جیب دریده غافل نیست ولی ز ضعف به جایی نمی رسد دستم

3 ز بسکه صحبت من با تو بدنشین شده است دمی به بزم تو چون نقش خویش ننشستم

4 ز نارسایی بخت سیاه خود دانم که کوتهست ز زلف دراز تو دستم

5 زفیض بیخودیم محرم حریم وصال ز خود جدا شده جویا به دوست پیوستم

عکس نوشته
کامنت
comment