تا چه شکوه بود از اختر از آشفتهٔ شیرازی غزل 730

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

تا چه شکوه بود از اختر نامسعودم

1 تا چه شکوه بود از اختر نامسعودم که به تعداد سگان در شه معدودم

2 گرچه بردیم بسی رنج زایام فراق برد در کوی ایاز عاقبت محمودم

3 لله الحمد که در کوی مغان معتبرم اگر از خانقه و کعبه دلا مردودم

4 نکنم طوف حرم رخ ننهم سوی کنشت با تو سازم که از این هر دو توئی مقصودم

5 جلوه نور تو بر سجده آدم سبب است من هم از پرتو مهرت بملک مسجودم

6 بی تو گر عمر خضر میدهدم معدومم ور شوم در تو فنا در دو جهان موجودم

7 منت از دیده ندارم پی دیدار بتان منکه شاهد بود از پرده دل مشهودم

8 تا مبادا که کند در تو اثر آتش من سوختم از تو نهان تا که نه بینی دودم

9 رنگ می کی رود از جامه مرا ای زاهد کاز ازل خرقه تن بوده شراب آلودم

10 بافت در کارگه عشق تو نساج مرا از ولای تو و اولاد تو تار و پودم

11 بعد از این چهره نسایم بدری آشفته که بخاک درشه جبهه طاعت سودم

عکس نوشته
کامنت
comment