1 بدان دو عارض چون شیر و آن دو زلف چو قیر به ابروان چو کمان و به غمزگان چون تیر
2 به زیب قدی کش بنده گشت سرو سهی به حسن رویی کش بنده گشت بدر منیر
3 به چشم چشمی کش سرمه بود سحر حلال به بوی زلفی کش دانه بود مشک و عبیر
4 که گر تنم را زین پس کنی به مهر عذاب وگر دلم را زین پس کنی به عشق زحیر
دیدگاهها **