جامی

جامی

جامی
جامی

به غضب جان هیچ کس مخراش از جامی هفت اورنگ 21

هفت اورنگ 21 ام از 3391 سلسلةالذهب - دفتر سوم

به غضب جان هیچ کس مخراش

1 به غضب جان هیچ کس مخراش حرف آسایش از دل متراش

2 غضب آمد خراشگر چو اره اره است آن بلی ولی دو سره

3 ناخراشیده خاطر تو نخست کی بود دلخراشی از تو درست

4 ز آتشی کز غضب برافروزی اولا خان و مان خود سوزی

5 آنچه بر مردم کناره رسد ز آتشت دود یا شراره رسد

6 اصل آن در دلت فروخته است که ازان خرمن تو سوخته است

7 آب حلمی بزن بر آن آتش تا نیفتد به دیگران آتش

8 خشم با دیگران سگی و ددیست وین سگی و ددی بیخردیست

9 هر که را از خرد مدد باشد کی در آن تن دهد که دد باشد

10 نیش دندان خوک و پنجه گرگ بهر آزار شد بلای بزرگ

11 سوی آزارشان چو راهی نیست پنجه و نیش را گناهی نیست

12 ز آدمیزاده چون کسی رنجه ست خوک بی نیش و گرگ بی پنجه ست

13 خشم خوش باشد از برای خدای نه ز وسواس نفس بد فرمای

14 چون برای خدا بود خشمت از دو بینی جدا بود چشمت

15 آن نه چشم است غیرت دین است وز در آفرین و تحسین است

16 جنبش خشم چون ز نفس بد است بالش دیو و کاهش خرد است

17 به که از دیو دل بپردازی خشم را زیر دست خود سازی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به غضب جان هیچ کس مخراش

شاعر شعر به غضب جان هیچ کس مخراش چه کسی است ؟

شاعر شعر به غضب جان هیچ کس مخراش جامی می باشد.

شعر به غضب جان هیچ کس مخراش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر به غضب جان هیچ کس مخراش چیست ؟

قالب شعر به غضب جان هیچ کس مخراش هفت اورنگ است

مضمون اصلی شعر به غضب جان هیچ کس مخراش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.