1 به چشمِ جهان دیدة دوربین بدین مختصر طرفه دستور بین
2 چنین نامه ای کردم آراسته ز بهر جوانانِ نو ساخته
3 حکیمانه شان دفتری ساختم چنین طُرفه طرزی بپرداختم
4 زهجرت گذشته ده و هفتصد سر سال نو بسته ام این رصد
1 کار ما بیرون شد از ساز و نوا وقت تجرید است و کنج انزوا
2 آسمان ما را در اقصای زمین یک زمان خوش دل نمی دارد روا
1 ای جانِ به لب رسیده بشتاب خود را و مرا به نقد دریاب
2 دل رفت و تو نیز بر سر پای اندیشه نمی کنی در این باب
1 کاش برون آمدی یوسف ما از نقاب تا به ملامت حسود بیش نکردی خطاب
2 نی چه حدیث است نی ما که و یوسف کدام شب پره و احتمال در نظر آفتاب