به سروی راست ماند قامت از جهان ملک خاتون غزل 227

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

به سروی راست ماند قامت دوست

1 به سروی راست ماند قامت دوست سهی سروست؟ یا نی قامت اوست؟

2 نه سروست و نه بالا و نه بستان بهشتست آن و طوبی بر لب جوست

3 دلم بردی و رخ پیچیدی از ما چنین کی کرد آخر دوست با دوست

4 خطا کردی جفا کردن به حالم مکن جانا که بدعهدی نه نیکوست

5 نصیحت گوی ما گوید مدامم بگو ترکش که یاری سخت بدخوست

6 چه گونه ترک آن دلبند گویم که جانست و حیات جان مرا اوست

7 جهان خرّم شد از باد بهاری نمی گنجد ز شادی غنچه در پوست

8 نمی سوزد دلت بر حال زارم ..........................................وست

9 دل بیچاره در میدان عشقت اسیر حلقه ی زلف تو چون گوست

عکس نوشته
کامنت
comment