تا شانه شد مشاطه گر آن زلف عنبربیز از سعیدا غزل 11

تا شانه شد مشاطه گر آن زلف عنبربیز را

1 تا شانه شد مشاطه گر آن زلف عنبربیز را پامال شد مشک خطا در زیر پا شبدیز را

2 با زاهد بیمار دل برگوی ز افلاطون خم صحت شود گر بشکند با جام می پرهیز را

3 گردون اگر بر هم خورد خورشید دیگرگون شود مگذار تا پیچد به هم آن زلف پرانگیز را

4 در صحبت چون و چرا کم گوی سر عشق را زینهار با خامان مده جام می لبریز را

5 شام سعیدا صبح شد از پرتو یک جام می روزش نکو هرگز نشد آن زاهد شب خیز را

عکس نوشته
کامنت
comment