به توبه شیخ مهوس مرا موسوس شد از جامی غزل 169

به توبه شیخ مهوس مرا موسوس شد

1 به توبه شیخ مهوس مرا موسوس شد چو دید ساغر لعلت حریف مجلس شد

2 که بست طاق خم ابرویت تعالی الله که سجده گاه دل و جان صد مهندس شد

3 خراب بود به وحشت سرای هجر دلم خیال روی تو تشریف داد و مونس شد

4 چو سرو نازگذشتی به باغ و گرد رهت عبیر جیب گل و کحل چشم نرگس شد

5 فدای پیر مغان باد نقد هستی من که یمن همت او کیمیای این مس شد

6 متاع فقر طلب لیک ازان توانگر دل که هر چه داشت به می صرف کرد و مفلس شد

7 چو گشت مدرسه میخانه زان لب میگون عجب مدار ز جامی اگر مدرس شد

عکس نوشته
کامنت
comment