تا کام خواهش از می بی غش از جویای تبریزی غزل 319

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

تا کام خواهش از می بی غش گرفته است

1 تا کام خواهش از می بی غش گرفته است برگ گلی است لعل تو کآتش گرفته است

2 شب تا سحر هوازدهٔ آرزوی تست گر غنچه را دماغ مشوش گرفته است

3 تا خواهشم به نعمت دیدار دست یافت صد بوسه زان دو لب به نمک چش گرفته است

4 تأثیر آه ماست که هر شام از شفق اطراف دامن فلک آتش گرفته است

5 چون بگسلم ز یار که جویا دل مرا با تارتار طرهٔ دلکش گرفته است

عکس نوشته
کامنت
comment