به از کدورت زهد ریاست باده صاف از جامی غزل 287

جامی

جامی

جامی

به از کدورت زهد ریاست باده صاف

1 به از کدورت زهد ریاست باده صاف بیار باده که بالای طاعت است انصاف

2 کجاست خانه آن ماه خانگی که کنیم ز شوق صاحب خانه به گرد خانه طواف

3 غلام پیر مغانم که لطف مشرب او به زهد و توبه ز می خوردنم نداشت معاف

4 چه سود از آنکه به تقلید خواجه موی سترد چو در دقایق تجرید نیست موی شکاف

5 سرم به افسر شاهی فرو نمی آید ولی ز خدمت رندان ندارم استنکاف

6 به دلق و سبحه ملاف از تصوف ای صوفی که پیش اهل صفا نیست خوش تصوف و لاف

7 چه خاک پای خودم خوانده ای ز رفعت قدر به خاک پات که مستظهرم بدین الطاف

8 مراست وقف غمت جان و دل بحمدالله که صدر شاه ندارد وقوف ازین اوقاف

9 به صدر مصطبه این بس سعادت جامی که از اکابر این شهر نیست وز اشراف

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر