تا نقاب از عارض آن سرو از جویای تبریزی غزل 278

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

تا نقاب از عارض آن سرو چمن پیرا گرفت

1 تا نقاب از عارض آن سرو چمن پیرا گرفت لاله از شرم رخ لعلش ره صحرا گرفت

2 جلوه گر ز آیینهٔ نقصان شود حسن کمال تا به سروستان شدی کار قدت بالا گرفت

3 در فغان چون کوهسار آمد ز درد ناله ام پنجهٔ بیداد دل تا دامت صحرا گرفت

4 دانه یاقوت می ریزد سرشک از دیده اش هر که کام دل از آن لعل قدح پیما گرفت

5 تا نسیم آورد بوی لیلی ما را به دشت گل چو نقش پا به پیشانی ره صحرا گرفت

6 انبساط خاطرت را غنچه سان آماده باش گر دلت امروز از اندیشهٔ فردا گرفت

7 بسکه از پا تا سرش جویا دو رنگی ظاهر است سرو قدش باج از شاخ گل رعنا گرفت

عکس نوشته
کامنت
comment